این دو شخصیت را دانشجویان کلاسی تشکیل میدهند که نفر اول نمی تواند حرمت کلاس را نگه دارد و نفر دوم اما بر عکس است. از این هم که فراتر برویم، گاهی خبر میرسد که استاد و دانشجو کارشان به درگیری رسیده و دانشجو با ضرب چاقو یا هر وسیله دیگری استادش را مصدوم میکند که معمولاً هم استاد بعد از مدتی کوتاه میآید، اما آن دانشجو دیگر جایی در دانشگاه ندارد. از وقتی که دانشجو میشویم باید تابع قوانین و مقرراتی باشیم که عمل کردن به آن میتواند ما را برای پیشرفت علمی آماده کند. این قوانین صرفاً نباید مسایل علمی را در بر گیرد، بلکه وجهه اخلاقی هم دارند که بیشتر در رابطه استاد و دانشجو خودش را نشان میدهد.
تبی که فروکش کرد
در نظام سنتي آموزشی كشور ما، رابطه بين شاگرد و معلم بسيار بهتر از شرایط فعلی به نظر میرسید، طوری که همیشه نسبت به معلم یک ترس از سوی شاگرد یا دانش آموز وجود داشت. این در حالی است که متأسفانه بنا به دلایل گوناگون، برخی دانشجویان حرمت کلاس و استاد را نگه نمی دارند و گاهی دانشجویانی هم پیدا میشوند که تمایل دارند زور بیشترشان را به استاد نشان دهند. مثلاً به دلایلی دیر سر کلاس میآیند و بر این باور هستند استاد نمی تواند برای این دانشجو تعیین کند که چه ساعتی در کلاس حاضر شود.
از این قبیل بی حرمتیها را میتوان در برخی از کلاسهای درس مشاهده کرد؛ از جمله با تأخیر در کلاس حاضر شدن، بگو مگو کردن با استاد درباره یک مبحث درسی و متأسفانه گاهی هم تمسخر شکل ظاهری استاد در کلاس درس. تمام این موارد حرمت استادی را که درباره اش گفته اند، شغل انبیاست، میشکنند و بعد از کلاس هم از کاری که کردهاند، خوشحال به نظر میرسند و برای همه تعریف میکنند.
دلایل حفظ نکردن حرمت کلاس
در همین باره پرویز مصلی نژاد، استاد دانشگاه آزاد در گفت و گو با خبرنگار ما میگوید: امروزه با توجه به روش هاي جديد تدريس كه تأكيد بر كاهش فاصله بین استاد و شاگرد مي كند و
دوره هاي تربيت مربي که همواره اصرار بر رويكرد فراگير محوري دارند، به نظر مي رسد رابطه صميمي تري به منظور ايجاد انگيزه و جذب فراگيران ايجاد شده است. بعد از مدتی تأكيد بيشتري بر يك رابطه انسان مدارانه در جامعه حاكم و باعث شد اقتدار مربيان در مديريت كلاس ناخودآگاه كاهش يابد. این استاد دانشگاه چند عامل برای مطرح شدن بی حرمتیها در کلاس درس بر میشمارد و میگوید: حال چند عامل مي تواند در مديريت كلاس و حفظ حرمت جايگاه معلم و قداست فضاي آموزشي مؤثر باشد. اولين عامل مؤثر، سن مربي است. دانش آموختگان جواني كه به مدارك دكتري يا بالاتر دست يافته اند، توان اداره كلاس هاي پرجمعيت بويژه در دانشگاه هاي آزاد و غير انتفاعي را ندارند. عامل ديگر جنسيت است كه مربيان مؤنث در ميان گروه كثيري از دانشجوي مذكر مشكلات خاص خود را دارند. عامل ديگر قد و قواره مربيان است كه خوشبختانه در شرايط انتخاب معلم در سال آينده تعيين كننده خواهد بود،
مي تواند در مديريت كلاس نقش مهمي را ايفا کند و در آخر دانش و قدرت انتقال مفاهيم است كه مربيان كم تجربه حداقل يكي را ندارند و به همين دليل در اداره كلاس و حفظ حرمت جايگاه معلم ناتوانند. وی که سالهاست در دانشگاه تدریس میکند، چند توصیه به دانشجویان دارد و میگوید: توصيه من به عنوان يك معلم كه پيراهني چند در كلاس پاره كرده و بيش از چهار دهه تدريس كرده ام، به مخاطبان اين است كه هر كسي با دارا بودن شرايط مورد نياز و مجوزهاي لازم در جايگاه معلم قرار گرفت، قابل احترام است و بر اساس روايت «من علمني حرفا فقد صيرني عبدا» بايد حرمتش حفظ شود. معلم براي شاگردانش بايد نقش الگوي فردي و اجتماعي را ايفا كند. به نظر اينجانب اگر معلمي شخصي مانند خودش را تربيت كند، وظيفه اش را انجام داده است، زیرا يك معلم وقتي احساس رضايت مي كند كه كسي بهتر از خود را بپرورد.
دانشجویی که فکر میکرد زورش به استاد میرسد
چندی پیش یکی از استادان دانشگاه خاطره ای
از دانشجویی تعریف میکرد که چون فرزند رئیس دانشگاه بود، با تأخیر سر کلاس حاضر میشد. متأسفانه روزی این دانشجو، سایر دوستانش را تحریک کرد که در کلاس استاد به بهانه شروع دانشگاهها بعد از تعطیلات حاضر نشوند. استاد درسش را شروع کرد، اما با دو دانشجو. در جلسه بعد هم با تأخیر به کلاس رسیدند، اما هر چه در کلاس را زدند، استاد در را به رویشان باز نکرد. بعد از اصرارهای مداوم دانشجویان، استاد که دید بی حرمتیها از قالب رفتاری، به قالب بیانی و شفاهی رسیده است، موضوع را با رئیس دانشگاه مطرح کرد که بعد مشکل با عذرخواهی دانشجویان حل شد.
معضلی بدتر از بی حرمتی داریم؟
علی رحمانی، دانشجویی که خود را موظف به حفظ حرمت کلاس درس میداند، بر این باور است که در کلاس دانشگاه هیچ جایگاهی بالاتر از استاد وجود ندارد و هیچ معضل و مشکلی هم بدتر از بی حرمتی به کلاس و استاد نداریم. حتی بی حرمتی از بی علمی و بی سوادی هم سخت تر است.
کاش برای حفظ حرمتها هم آیین نامه ای قرار میدادند
محمدرضا زمانی، دانشجوی یکی از دانشگاههای دولتی کشور در گفت گو با خبرنگار ما، یکی از اصلی ترین دلایل بی حرمتی برخی دانشجویان در کلاس را افزایش میل مدرک گرایی عنوان میکند و میگوید: متأسفانه برای دانشجویی که تنها به نمره و مدرک فکر میکند، فرقی نمی کند استاد در کلاس به او درس میدهد، یا فرد دیگری و کلاس را با جای دیگری اشتباه گرفته است. ای کاش برای این حفظ حرمتها هم قوانین و مقررات محکم و سختی در آیین نامههای انضباطی وجود داشت.
قوانین دانشگاهی چه میگویند؟
با یک جست و جوی ساده در اینترنت میتوان براحتی قوانین انضباطی دانشجویان را مشاهده کرد. در این آیین نامه مواردی ذکر شده که بر اساس آن، طبق رفتارهای دانشجو با او برخورد میشود. در بند نخست این آیین نامه، درباره بی حرمتی کلاس درس و شکایت اعضای هیأت علمی از دانشجویان هم به مواردی اشاره شده است: تهدید یا ارعاب یا سلب امنیت، توهین یا فحاشی یا هتاکی، افترا یا نشر اکاذیب که شاکی آن یکی از اعضای هیأت علمی باشند، مطابق قوانین و مقررات، با دانشجویان برخورد خواهد شد.
بررسی حفظ حرمت کلاس از دیدگاه یک استاد جوان
مهدی فدایی مهربانی، استاد دانشگاه تهران اما یک تعریف ریشهای تر برای حفظ حرمت کلاس مطرح میکند و میگوید: آنچه در زبان عربی و به تبع آن در فارسی «کلاس» مینامند، در زبان عربی به صورت اسم مکان «مَدرَس» و ارجاع به مکانی دارد که در آنجا استاد و شاگرد با یک هدف و غایت که همان «درس» باشد، جمع میآیند. بنابراین، اصل موضوع این است که هردو صنف استاد و دانشجو با هدفی واحد در مکانی معین حضور به هم میرسانند که اختصاص به علم آموزی دارد؛ از همین رو در گذشته، بسیاری از مدارس و مکاتب را «دارالعلم» مینامیدند.
وی ادامه میدهد: به گفته این استاد دانشگاه، نخستین دلیل این است که در دانشگاهها همچون مدارس سنتی علمیه ما آداب متعلم و نحوه رابطه او با معلم به عنوان ضرورت ورود به علم اندوزی تدریس نمی شود، بنابراین دانشجو اساساً با آداب برخورد با استاد آشنا نیست و متأثر از آنچه از گروههای مرجع دیگر میآموزد، رفتار میکند. بنابراین، بخشی از کاستی در رفتار دانشجو نتیجۀ مستقیم آشنا نبودن دانشجو با آداب متعلم یا دانشجو بودن است که ما نتوانسته ایم در گذار از مدارس علمیۀ سنتی به دانشگاههای مدرن، آن را حفظ کنیم.
کلاس و خانه یکی میشود
برخی دانشجویانی که در این گفت و گو شرکت کردند، بر این باور هستند که استاد هم مثل پدر و مادر، حرمت دارد و باید به او احترام گذاشت. هیچ تفاوتی بین خانواده و استادی که چهار سال یا کمتر و بیشتر با او وقت میگذرانیم، وجود ندارد. اما به نظر میرسد عده ای دانشجو که اصل ارتباط با خانواده را بلد نیستند، کلاس درس را با بیرون از دانشگاه و حلقه دوستانشان اشتباه میگیرند. به نظر میرسد حلقه گمشده ای میان روابط استاد و دانشجو وجود دارد که لازم است برای جلوگیری از حرمت شکنی ها،تصمیمات جدیدی برای حل این معضل اندیشیده شود.
نظر شما